تعاریف و اصطلاحات استاندارد
فرهنگ سازمانی : ارزش ها و باور ها و اقداماتی که بر رفتار و اعمال افراد و سازمان ها تاثیر میگذارد.
ساختار سازمانی : آرایش سلسله مراتبی از اختیار مسئولیت پذیری و پاسخگویی در سازمان است.
استراتژی (راهبرد) : رویکرد سازمان در دستیابی به اهداف خود است.
برنامه ریزی : فرایند اندیشیدن و سازماندهی به فعالیت های لازم به منظور دستیابی به یک خروجی مطلوب است.
برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) : فرایند برنامه ریزی که شامل تدوین،توسعه، پیاده سازی و سنجش عواملی مرتبط با منافع کلی یا بلند مدت یک سازمان و نیز ابزار های نیل به اهدافش باشد.
مدیریت : فرایند برنامه ریزی سازمان دهی، هدایت و کنترل دستاوردهای مربوط به کارکنان گروه ها یا سازمان هاست.
ریسک : اثر عدم قطعیت است. اثر عدم اطمینان در دستیابی به انتظارات و اهداف
اثر: یعنی انحراف از آنچه مورد انتظار است. چه مثبت چه منفی
خط مشی : مقاصد و جهت گیری سازمان چنانکه توسط مدیریت ارشد آن بصورت رسمی بیان میشود.
بازخورد : اطلاعات فراهم شده برای کارکنان، گروه ها یا سازمان ها درباره عملکرد فعالیت هاست.
الگو برداری : مقایسه ویژگی ها فرایند ها و یا عملکرد بین سازمان هاست.
سرمایه انسانی : ارزش دانش جمعی مهارت ها و توانایی های کارکنان سازمان است.
منابع انسانی : افرادی که درون سازمان کار میکنند و یا درون آن نقش دارند.
ارزش های سازمانی : استانداردها، رفتارها، اصول یا مفاهیم الهام بخش یا بیان شده ای که برای سازمان مهم تلقی میشود.
ذینفع: فرد یا سازمانی که میتواند بر تصمیم و فعالیتی تاثیر بگذارد، از آن تاثیر بپذیرد یا استنباط پذیری از آن داشته باشد.
بهره وری : کیفیت، حالت یا واقعیت توانمندی برای تولید، خلق، بهبود یا به ثمر رساندن کالا ها، خدمات و دانش است.
نرخ نگهداشت : نسبت کل نیروی کار که در یک بازه زمانی مشخصی ابقا شده اند.
ممیزی : فرآیندی نظام مند،مستقل و مدون به منظور به دست آوردن شواهد ممیزی و ارزیابی آنها بصورت عینی برای تعیین میزانی که معیار های ممیزی برآورده می شوند.
تطابق: فرآیندی که فرد یا سازمان به واسطه آن خود را با شرایط جدید وفق می دهند.
ارزیابی کردن : حصول اطمینان از دانش، مهارت ها، توانایی ها یا سایر مشخصه های یک فرد یا گروهی از افراد است.
شرح شغل: فهرستی از وظایف عمومی یا تخصصی یا کارکردها و اهداف یا مسئولیت های یک پست، به همراه شرایط سازمانی ای که قرار است تحت آن شرایط، وظایف انجام شوند.
مدیریت دانش : تلفیق فرآیند ها، اقدامات، روش ها و راه حل هایی که موجب ایجاد، نگهداری، توزیع و دسترسی به دانش سازمانی است.
اثربخشی : اثربخشی با توجه به میزان همسو بودن فعالیت فعلی با هدف من سنجیده میشود. افزایش اثربخشی به این معناست که فعالیتهای من، بیش از گذشته با هدفهای من همسو است.
کارایی : کارایی با توجه به میزان منابع استفاده شدهتوسط من در فعالیت فعلی سنجیده میشود
تصدیق : تأیید از طریق فراهم آوردن شواهد عینی در مورد اینکه الزامات و یا خواسته های مشخص شده، برآورده گردیدهاند.
اقدام اصلاحی : اقدامی برای حذف علت یک عدم انطباق و جلوگیری از وقوع مجدد آن
اصلاح : اقدام فوری برای حذف عدم انطباق مشاهده شده
صحه گذاری : تأیید از طریق فراهم آوردن شواهد عینی در مورد این که الزامات و یا خواسته ها برای استفاده مورد نظر یا کاربرد خاص برآورده شده اند.
اقدام پیشگیرانه : اقدامی که برای از بین بردن علل بوجود آورنده عدم انطباق یا عیب و سایر شرایط نامطلوب بالقوه و بمنظور پیشگیری از وقع آنها انجام میگیرد.
عدم انطباق : “عدم اجرای یک الزام” است
پایش: تعیین وضعیت یک سیستم، یک فرایند یا یک فعالیت
اندازه گیری: فرایند تعیین یک ارزش
تغییر : خروج از وضع و حالتی و رسیدن و مستقر شدن در وضع و حالتی دیگر است .
نوآوری : بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است.
دامنه کاربرد : دامنه کاربرد این روش اجرایی شامل کلیه عدم انطباق های موجود و یا بالقـوه در رابطـه باسیـستم مدیریت کیفیت سازمان می باشد .
مسئولیت: مسئولیت نظارت بر حسن اجرای این روش اجرایی بر عهده نماینده مدیریت بوده و مسئولیت اجرای اقدام اصلاحی یا پیشگیرانه و رفع عـلل عدم انطبـاق های موجود یا بالـقـوه بر عهده مدیر حوزه ای است که علل عدم انطـباق در آنجا وجود دارد .
بهبود مستمر : فعالیت تکرار پذیر برای بهبود عملکرد
مجوز ارفاقی: مجوز استفاده یا ترخیض یک محصول یا خدمت که با الزامات مشخص شده انطباق ندارد.
ترخیص : مجوز رفتن به مرحله بعد.